وبلاگ حقوقی انور فردپیاده
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان وبلاگ حقوقی انورفردپیاده و آدرس a-fardepiade.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. 

قابل توجه دوستان دارای وبلاگ در بلاگفا: از آنجایی که سرویس بلاگفا وبلاگهای لوکس بلاگ را لینک نمیکند درصورت تمایل به تبادل لینک ما را با آدرس زیر لینک نموده وبهمون خبر بدید.

http://a-fardepiade.mihanblog.com





 دستان داماد به خون پدر زن و خواهر زن آغشته شد
جنایت خانوادگی در جنت آباد

گروه حوادث- مرد جوان که گمان می‌کرد در خانه کسی نیست، برای سرقت وارد خانه پدرزنش شد و بعد ازغافلگیری، با میله آهنی پیر مرد و دختر وی را به قتل رساند.سال گذشته از طریق مرکز فوریت های پلیس 110 یک فقره درگیری منجر به قتل به پلیس گزارش شد. ماموران به محل اعزام و با جسد پیر مرد و دختر جوانی رو به رو شدند.

پرونده برای بررسی در اختیار پلیس آگاهی قرارگرفت. یکی از همسایه ها به ماموران گفت: من صدای زهره ، دختر خانواده را شنیدم. از بیرون پنجره کوچه را نگاه کردم و کسی را دیدم که از خانه خارج شد و مطمئنم آن فرد داماد خانواده بود.

دستگیر متهم
ماموران دریافتند که آن شب همه اعضای خانواده به میهمانی عروسی دعوت شده و تنها غایب این جمع ، داماد معتاد خانواده است. آنها فردای همان روز به خانه متهم مراجعه و وی را دستگیر و به آگاهی منتقل کردند. در اولین مراحل بازجویی، متهم لب به اعتراف گشود و پرده از جنایت خود برداشت. وی به ماموران گفت: من نیاز شدیدی به پول داشتم و روز حادثه گمان می‌کردم که منزل خالی است و همه اعضای خانواده برای شرکت در مراسم عروسی از خانه خارج شده اند. وی ادامه داد: به همين دليل نقشه اي کشيدم که از تاريکي شب استفاده کرده تا بتوانم ازمنزل پدرهمسرم، مقدار پول نقد را سرقت کنم. با اين باورکه درمنزل آنها کسي نيست، نيمه شب حدود ساعت 2 بامداد به خانه آنها رفتم تا با اطلاع قبلي اي که از جاي گاو صندوق و محل اختفای کليد آن داشتم ، پول ها و اشيای قيمتي داخل آنرا بدزدم.سعید افزود: وقتي که در تاريکي به دنبال کليد گاو صندوق مي گشتم ، درحالي که غافلگيرشده بودم، ديدم پدرهمسرم که به دليل بيماري به عروسي نرفته بود از خواب بيدار شد و مرا شناخت. در تاريکي وقتي او اسمم را برد و گفت که «تو اينجا چه مي کني ؟» شديدا احساس وحشت کردم و با ميله آهني که اتفاقي به دستم افتاد ، ضربه محکمي به سرش زدم که پير مرد پس از گفتن آخ بر روي زمين افتاد و به دنبال سروصدايي که به خاطر درگيري ما به وجود آمده بود، دختر کوچکش که براي نگهداري پدر درمنزل مانده بود، بيدار شد و بيرون آمد.

قتل دوم نیز رقم خورد
متهم به قتل گفت: وقتي خواهر زنم چراغ اتاق را روشن کرد، من که در اتاق کناري بودم با روشن شدن لامپ، خودم را در گوشه‌اي از اتاق در تاريکي مخفي کردم و با اينکه مي دانستم او بلافاصله بعد از رسيدن بر بالين نيمه جان يا بي جان پدرش جيغ خواهد کشيد و با سروصداي خود همسايه ها را با خبرمي کند، بلافاصله بعد از ديدن او با همان ميله بر سرش زدم و او را نيز از پاي در آوردم . آن شب بدون اين که حتي يک ريالي از داخل منزل سرقت کنم، با دست خالي و ترس و وحشت زياد پا به فرار گذاشتم.وی افزود: فرداي آنروز اصلا به منزل نرفتم و خودم را به بيرون از شهر رساندم و درحالي که تصميم گرفته بودم براي هميشه متواري شوم، با اين خيال که هيچ کس از اين که من 2 نفر را به قتل رساندم بويي نخواهد برد، به منزل خودمان برگشتم. نيم ساعتي از بازگشتم نگذشته بود که ماموران به منزل ما آمدند و مرا به خاطر ارتکاب به قتل پدرهمسرم و دخترش دستگير کردند.

درباره متهم
مجید متهم به قتل درباره خودش گفت: با پيشنهاد يکي از اقوام و والدينم به خواستگاري دختري رفتم که هم از لحاظ سني از من خيلي بزرگ تر بود و هم داراي خانواده بسيار پول داري بود. همان مرحله اول خواستگاري که همسرم را ديدم بدون اينکه با او حرفي زده باشم و بدون توجه به همفکر بودن ويا هم شان بودن مان او را پسنديدم و به پيشنهاد اطرافيانم فقط بهخاطر اينکه تشريفات مرحله خواستگاري را انجام داده باشم با او صحبت کردم.وی افزود: من به امید کمک های مالی پدرهمسرم ازدواج کرده بودم و انتظار کمک و حمايت مالي از پدر زنم را داشتم. اما بعد از مدت کوتاهي متوجه شدم که او نه آنطور که من فکر می‌کردم وضع مالی خوبی دارد و نه اینکه تمایلی دارد به دیگران حتی پسرهای خود کمکی کند.سعید دو سال بعد از ازدواج به انواع مواد مخدر اعتياد پيدا می‌کند و همین امر باعث بروز اختلاف بسیار زیادی میان او و همسرش مهشيد می‌شود. وی در این باره گفت: علاوه بر اعتياد ، بي پولي و بي کاري جداي از شرمندگي پيش خانواده خودم سرافکندگي مان را نزد خانواده همسرم در پي داشت. چندين بار همسرم را به اجبار براي گرفتن پول و کمک مالي پيش پدرش فرستادم که او هر دفعه با دست خالي برگشت و پدرش هيچ وقت حمايتي از ما نکرد. پدر همسرم و خانواده اش نه تنها حمايتمان نمي کردند، بلکه گهگاهي سر به سرم مي گذاشتند ودر زندگي ام دخالت مي کردند و خيلي از وقت ها سرکوفتم مي زدند. تقریبا دو سه سالي که با همسرم زندگي مشترک داشتم، هيچ وقت با هم سازش نداشتيم و هر روز بين ما جنگ ودرگيري بود و همسرم هر روزجداي از تحمل اعتياد وبي پولي ام، مي بايست زير ضربات محکم دست و پايم طاقت مي آورد.

روزنامه حمایت


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

[ دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, ] [ ] [ انور فردپیاده ]

.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

تمام افراد بشر آزاد به دنيا می‌آيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند، همه دارای عقل و وجدان می‌باشند و بايد نسبت به يکديگر با روح برادری رفتار کنند(ماده 1 اعلامیه جهانی حقوق بشر)______________________________ چند نکته درباره وبلاگ: 1)شما باعضویت دروبلاگ میتوانید به عنوان نویسنده وبلاگ مطالب خودتان را دروبلاگ بانام خود منتشر نمایید............ 2)اگرمایل به تبادل لینک هستید ازقسمت تبادل لینک هوشمند استفاده نمایید.............. 3)دوستانی که دربلاگفا وبلاگ دارند ومایل به تبادل لینک هستند میتوانندما را با آدرس http://a-fardepiade.mihanblog.com لینک نموده وبهمون خبربدن (لوکس بلاگ دربلاگفا لینک نمیشود)
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 271
بازدید دیروز : 16
بازدید هفته : 344
بازدید ماه : 479
بازدید کل : 289633
تعداد مطالب : 228
تعداد نظرات : 20
تعداد آنلاین : 1


. تماس با ما .